پنجشنبه، ۱۰ مهر ۱۴۰۴
نویسنده: نازنین کریمپور | زمان مطالعه: ۸ دقیقه

وقتی عبارت «سازمان مردمنهاد» شنیده و یا خوانده میشود، به احتمال زیاد برای تعداد زیادی از شما، موسسههای «خیریه» در ذهن تداعی میشوند. در بسیاری از مقالات پژوهشی و گفتگوها نیز دو عبارت «سازمان مردمنهاد» و «خیریه» در کنار یکدیگر قرار میگیرند و پی بردن به تفاوت آنها و جهان مستقل هرکدام سخت میشود. سازمانهای مردمنهاد و موسسههای خیریه با اینکه از یک ریشه و از یک هدف مشترک نشات گرفته و پدید آمدهاند،
مسیری بسیار متفاوت نسبت به یکدیگر برای دستیابی به اهداف جمعی خود در پیش گرفتهاند. ما در این وبلاگ به بررسی ریشههای مشترک و بعد تفاوتهای دو ساختار سازمانهای مردمنهاد و خیریهها خواهیم پرداخت.

همانطور که میدانیم جوامع مختلف در طول سالهایی بسیار، همیشه در تلاش بودهاند تا از طریق حل مسائل و آسیبهای اجتماعی، سطح رفاه و عدالت را در جوامع خود افزایش دهند. بحران و شکست در ارزشهای اجتماعی، افزایش تعداد محرومین، ناتوانان مالی و اجتماعی، سیاستگذاریهای ناسالم و شکست دولتها در رسیدگی به نیازها باعث میشوند تا راهحلهای جدید، سیاستگذاریها و نوآوریهای اجتماعی برای رسیدگی موثر و پاسخ به نیازهای اجتماعی، ایجاد شوند.
اصطلاح «نوآوری اجتماعی» به ایدهها، نهادها یا شیوههای جدیدی اشاره دارد که هدفشان رسیدگی به مسائل اجتماعی است. «نوآوریهای اجتماعی» تلاش میکنند تا در مسیر حل مسائل اجتماعی، از طریق به کارگیری و ایجاد مشارکت حداکثری مردم جامعه، به نیازهای اجتماعی پاسخ دهند و در مسیر خود قدم بردارند.
سازمانهای مردمنهاد و موسسههای خیریه، نوعی از این نوآوریهای اجتماعی هستند که ریشهی مشترکشان ایجاد مشارکت مردمی در رسیدن به اهداف اجتماعی است و باعث افزایش ظرفیت کنش جامعه میشوند.

موسسهی خیریه، نهادی مردمی است که با مشارکتهای اجتماعی در مسیر رفع نیازها و معضلات اجتماعی، اعم از بهداشت، درمان، معیشت و آموزش، برای گروهها و اقشار آسیبپذیر جامعه رسیدگی میکند. اهداف موسسات خیریه بر اساس نوع دستهبندی و محور فعالیتهای منحصربهفردشان است. این موسسات با توجه به نحوهی تامین مالی، به دو دستهی خصوصی و دولتی تقسیم میشوند و جامعهی هدفشان نیز بر اساس نوع دستهبندی ساختاری تعیین میشود.
عمدهی فعالیت موسسات خیریه، کمکهای مستقیم مالی، تامین هزینهها، بستههای حمایتی و ارائهی خدمات برای گروههای محروم و در حاشیهی جامعه است. فعالیتهایی نظیر تامین هزینههای درمانی نیازمندان، تامین معاش و درآمد ماهیانه خانوادههای نیازمند، تامین و توزیع بستههای حمایتی خوراک و پوشاک، تامین هزینههای کودکان فاقد سرپرست موثر و بیسرپرست، حمایت مالی از کودکان کار و مردم آسیبدیده در بلایای طبیعی و بحرانهای مالی، کمک و ارائه خدمات به معلولان، سالمندان، افراد درگیر اعتیاد و افراد بیخانمان است؛ فعالیتهایی که دامنهشان به دلیل مشکلات و معضلات اجتماعی موجود در جامعه بسیار گسترده است.
عملکردهای سالم و سازماندهی شدهی موسسات خیریه میتوانند باعث ایجاد رفاه نسبی برای افراد جامعهی هدف خود شوند و در ارتقاء سلامت اجتماعی جامعه نقشی مؤثر ایفا کنند؛ در حالیکه عملکرد ناسالم و سازماندهی نشده در این موسسات میتواند باعث «ابقای انفعال اجتماع» و «اصرار بر تسلط اقتصادی» شود.
اما در سازمانهای مردمنهاد ایفای این نقشها از مسیری دیگر پردازش میشوند. ساختار فعالیتها و عملکرد سازمانهای مردمنهاد بر خلاف موسسات خیریه در راستای «پیشگیری از آسیبها» است. عملکرد سازمانهای مردمنهاد ساختاری کارآمد، موثر، پایدار و عادلانه دارد و تمرکز عمدهی فعالیتهایشان به منظور توانمندسازی افراد جامعهی هدف است.
این سازمانها، با ایجاد مشارکتهای مردمی و ساختاری دموکراتیک، ارزشی را ایجاد میکنند که در درجهی اول به جای افراد، به جامعه به عنوان یک کل تعلق میگیرد. فعالیتهای عمدهی این سازمانها به صورت فعالیتهای مدنی شکل میگیرند. این سازمانها توزیع متوازنتر قدرت را ممکن میکنند و باعث شکلگیری و تقویت قدرت اجتماعی میشوند، علایق افراد را وسعت میبخشند و روابط انسانیشان را گسترش میدهند.
سمنها با توانمندسازی افراد جامعهی هدف در حوزههای ساختاری خود و در زمینههای مهارتهای سخت و مهارتهای نرم، افراد را به تواناییهای حرفهای، مطالبهگری و سازماندهی میرسانند و آنها را از نظر سیاسی و اجتماعی، فعال میکنند. سازمانهای مردمنهاد از ساختار مشارکتی خود در جهت بازآفرینیهای پیوسته و دائمی استفاده میکنند تا از طریق بحث، گفتگو و عمل جمعی، باعث شکلگیری هویت فردی و جمعی شوند.
این سازمانها یک مجموعهی مشارکتی خدماتدهنده نیستند و با ایفای نقش خود به مثابه میانجیگری، تسهیلگری و کنشگری میان مردم و حاکمیت، شکلگیری تغییرات اجتماعی، اقتصادی و گاه سیاسی را به صورت پایدار و کارآمد، ممکن میسازند.

سازمانهای مردمنهاد و موسسات خیریه هر دو ریشه در دغدغهی مشترک انسانی مانند کمک به بهبود زندگی افراد و ارتقای کیفیت اجتماعی دارند. با این حال، آنچه این دو را از هم متمایز میکند، مسیر دستیابی به هدف است. موسسات خیریه بیشتر در مسیر کمکهای مستقیم و رفع فوری نیازها حرکت میکنند و نقش مهمی در کاهش آلام و تأمین ضروریات زندگی اقشار آسیبپذیر دارند. در مقابل، سازمانهای مردمنهاد با رویکردی پیشگیرانه و توانمندساز، تلاش میکنند ساختارهای اجتماعی را به سمت پایداری و عدالت سوق دهند.
این تفاوت، نشان میدهد که هیچیک از این دو نهاد را نمیتوان جایگزین دیگری دانست و این دو نهاد اجتماعی مکمل یکدیگر هستند. خیریهها تسکین فوری و حمایت مستقیم را فراهم میکنند، در حالیکه سمنها ریشههای آسیب را هدف گرفته و به دنبال تغییرات عمیق و ماندگار هستند. در کنار هم، این دو ساختار میتوانند چرخهای کامل از کمکهای فوری تا توانمندسازی پایدار را ایجاد کنند؛ چرخهای که در نهایت، جامعهای سالمتر، عادلانهتر و توانمندتر را شکل میدهد.