بهمان، یک مفهوم جدیدی توی ذهن من ایجاد کرد، این مفهوم برای من "کارِ جدیِ داوطلبانه" بود. عموما کارهایی که بدون فشار بیرونی برای من بود و در قالب چارچوب سفت و محکم بود پیش می‌رفت، اما از این زمان فهمیدم که چطور می‌تونم پایدارتر باشم توی مسیرهای خودم. چی یاد گرفتم؛ خلاقیت، دقیقتر بخوام بگم اینه که چقدر توی دیدن از عینک‌های مختلف بهم کمک کرد و این توانایی رو بهم داد که بتونم ایده بگیرم و مهمتر از اون، ایده رو کجا استفاده کنم.

امیرمحمد مسجدی

اولین حضورم در بهمان از روی کنجکاوی و برای تجربه کردنش بود. موندنم دلایل زیادی داشت. الآن که به تجربه این چند سال نگاه می‌کنم، نقطه‌های تاثیرگذاری رو توی زندگیم ایجاد کرد که مسیر پیش روی من رو شکل دادن و الآن در حال طی کردن همین مسیر جذاب هستم...

نرگس صابر

تو بهمان همیشه "ما" بودن برام پررنگ بوده. اعتماد، همکاری، توانایی واگذاری کارها، یادگیری نوع رفتار و برخورد با افراد و بچه‌های مختلف رو تو بهمان یاد گرفتم.

عارفه چراغی

من در بهمان مفهوم همدلی و حل‌ مسئله رو یاد گرفتم. مهم نیست چه چالش یا مسئله‌ای به وجود اومده، بلکه افراد کنار هم و به کمک هم میتونن حلش کنند. مخصوصا که این همکاری در مسیر خلق ارزش داوطلبانه هست، با ارزش ترش هم می‌کنه برای من.

متین ره گشای

بهمان برای من یعنی در پس گفتگوها، تعامل با کیفیت و یادگیری از بچه ها داشتیم. «در معنا بودن» با حضور تو بهمان برام پررنگ شد. بهمان برام معنای این جمله‌ست: «آدم به آدم است که زنده است».

رامتین الهی

بهمان برای من، صدا و همهمه‌ی بچه‌ها، انرژی تیم چندصد نفره و اشتیاق حضور آدم‌ها برای مشارکت، و حس و حال خوب و لبخنده.

علی نقی شهابی