چهارشنبه، ۱۶ مهر ۱۴۰۴
نویسنده: حامد درخشان | زمان مطالعه: 7 دقیقه

کودکمحوری فقط یک شعار تربیتی یا واژهای زیبا در کتابهای روانشناسی نیست؛ روشی از زیستن و دیدن است. روشی که شما را دعوت میکند دنیای کودک را نه از بالا، بلکه از کنار او ببینید. بسیاری از نیازهای واقعی کودکان در نگاههای سریع، برنامههای فشرده و تصمیمهای بزرگسالانه گم میشوند، چون شما به جای دیدن، قضاوت میکنید.
کودکمحوری یعنی مکث کردن، گوش دادن و پرسیدن: «الان او چه چیزی نیاز دارد؟» نه آنچه ش ما فکر میکنید باید داشته باشد. از خانه و مدرسه گرفته تا پارک و کوچه، نگاه کودکمحور شما میتواند جهان را برای او امنتر، مهربانتر و قابلدرکتر کند.
در این نوشته، میخواهیم بررسی کنیم که چگونه میتوان این نگاه را در زندگی روزمره تمرین کرد؛ چطور نشانههای کوچک را میتوان دید، زبان کودکان را فهمید و به جای واکنش، پاسخ واقعی داد. کودکمحوری در عمل، به معنی تبدیل دیدن به درک و درک به همراهی است.

کودکمحوری یعنی پذیرفتن این حقیقت که تجربهی کودک با تجربهی شما متفاوت است؛ دنیا برای او کوچکتر، جدیدتر و پر از پرسش است. وقتی زاویهدید را عوض میکنید، رفتارهایی که قبلاً «ناسازگار» یا «بیتربیتی» بهنظر میآمدند معنی پیدا میکنند و راهحلهای مناسبتر پیدا میشوند.
قبل از مشاهده نفس عمیق بکشید و قضاوت را کنار بگذارید. بهجای «این بچه بداخلاق است» بپرسید «حالا چه تجربهای دارد که این رفتار را نشان میدهد؟» چون کنجکاویِ راهنما بهتر از قضاوتِ ناظر است.
رفتارِ تکرارشونده (چه عادتهایی دارد)؛
بازی و انتخاب اسباببازیها (چه موضوعاتی را تکرار میکند)؛
زبانِ بدن و صورت (تنش، کنجکاوی، خستگی)؛
تعامل با دیگران (کودکان و بزرگترها)؛ هر مشاهده را با یک جملهی ساده ثبت کنید: «دیدم وقتی X میشود، او Y انجام میدهد.»
از سؤالهایی استفاده کن که کودک را در دفاع قرار ندهد: «الان چه حسی داری؟»، «چرا دوست داری این بازی رو ادامه بدی؟»، «دوست داری چطور کمک کنم؟» گاهی سکوت و وقت دادن برای فکر کردن از پرسیدنِ پیاپی بهتر است.
همدلی و بازتاب (نامگذاری احساسات)
وقتی کودک ابراز میکند یا رفتار نشان میدهد، احساساتش را با جملات کوتاه بازتاب بده: «به نظر میرسه ناراحتی»، «خیلی خوشحالی وقتی…». نامگذاریِ احساس کمک میکند کودک خودش را بفهمد و نیازش شفافتر شود.
دیدن از چشمِ کودک به معنی باز کردنِ چشم و گوش، فروتن شدن در برابر تجربهی او و تبدیلِ مشاهده به پرسشِ مهربان و پاسخِ همراه است. با تمرینِ روزانه و تغییرِ کوچک در واکنشها، میتوانید نیازهای کودکان را در همهجا بهتر ببینید و پاسخ دهید.

محیط فقط یک فضا نیست؛ یک پیام است. هر خانه، کلاس یا پارک، به کودک میگوید «تو مهمی» یا «تو فقط باید مطیع باشی». وقتی کودکمحوری را در طراحی و رفتار محیطی وارد میکنید، به کودک نشان میدهید که حضورش
ارزشمند است و نیازهایش در تصمیمها دیده میشود. کودک در محیطی رشد میکند که به او گوش میدهد.
کودکمحوری در خانه یعنی:
فضاهایی برای بازی آزاد و بدون کنترل بیشازحد ایجاد کنید؛
در تصمیمهای کوچک، مثل چیدمان اتاق یا انتخاب لباس، نظر کودک را بپرسید؛
ریتم زندگی را با نیازهایش هماهنگ کنیم؛ مثلاً زمان استراحت، تغذیه یا گفتوگو را با خلقوخوی او تنظیم کنید؛
کودکمحوری در مدرسه به معنی تبدیل یادگیری به گفتوگویی دوطرفه است.
معلم به جای تنها گوینده بودن، شنوندهی فعال شود؛
فضاهای کلاس انعطافپذیر باشند تا کودک بتواند حرکت کند، تجربه کند و مشارکت واقعی داشته باشد؛
اشتباه، بخشی از یادگیری محسوب شود؛ مدرسهای که کودک را در مرکز یادگیری میبیند، نه در حاشیهی برنامه درسی، بستری برای رشد اعتمادبهنفس، مسئولیتپذیری و خلاقیت فراهم میکند.
جامعهی کودکمحور فقط به معنای داشتن پارک یا مدرسه نیست؛ یعنی شهر، رسانه، قوانین و فرهنگ عمومی کودک را به رسمیت بشناسند.
در فضاهای عمومی (پارک، خیابان، فروشگاه) باید امنیت فیزیکی و روانی کودک در نظر گرفته شود؛
رسانهها باید تصویر واقعی، محترمانه و الهامبخش از کودک ارائه دهند؛
سیاستگذاریها (شهری، آموزشی و فرهنگی) باید با مشارکت یا حداقل بازتاب دیدگاههای متخصصان کودک انجام شوند؛

کودکمحوری در محیط، به معنی دیدن جهان از زاویهای تازه است. زاویهای که در آن، صداهای آرام اما مهم شنیده میشوند. خانه، مدرسه و جامعه هر سه میتوانند بستری برای رشد واقعی کودک باشند، اگر یاد بگیرید بهجای آموزش صرف، به همزیستی و همراهی فکر کنید.
وقتی خانه امنی برای بیان احساسات باشد، مدرسه فضایی برای تجربه و خطا، و جامعه مکانی برای احترام و شنیدن، کودک در هر سه زیستجهان خود رشد میکند و شکوفا میشود. این نگاه کودکمحور، فقط تغییری در تربیت نیست؛ تغییری در فرهنگ دیدن است.