رخوت، نتیجه‌ی ساخت بدون متر و خط‌کش است!

رخوت، نتیجه‌ی ساخت بدون متر و خط‌کش است!

سه‌شنبه، ۱۴ مرداد ۱۴۰۴

نویسنده: امیرمحمد مسجدی | زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

در چند ماه گذشته، بهمان گامی جدی برای انسجام‌بخشی به مدل آموزشی کودک خود برداشته است. این تلاش، منجر به شکل‌گیری «کارگروه مدل آموزشی کودکان» شد؛ جمعی از افراد تیم برنامه‌ریزی(مسئول تدوین و تنظیم برنامه های آموزشی کودک بهمان) و فعال در حوزه کودک به دنبال این مهم بودند تا از دل تجربه، یک مدل آموزشی قابل تکیه و بومی بیرون بکشند.

ما در بهمان فقط به دنبال اجرا نیستیم؛ به دنبال ساختن هستیم؛ ساختن چیزی زنده، کاربردی و متناسب با نیازهای واقعی کودکان و تسهیلگران. این نیاز، ما را به سمت طراحی یک مدل آموزشی پویا سوق داده است. مدلی که نه فقط راهنمای برنامه‌ریزی باشد، بلکه تعامل ما با کودک شامل از انتخاب محتوا گرفته تا نوع رابطه، از طراحی فضا گرفته تا نحوه‌ی مواجهه با تجربه و خطا را نیز تعریف کند.

در این مسیر، یکی از اصولی‌ترین بینش‌هایی که به آن رسیده‌ایم، این است که برای طراحی یک مدل آموزشی مؤثر، باید از آخر شروع کرد.

آخر و پایان یعنی: ارزیابی.

ما نمی‌توانیم مدلی طراحی کنیم بدون اینکه بدانیم قرار است چه چیزی را، و با چه متر و معیاری و اصلاً چرا باید بسنجیم؟

ارزیابی، فقط سنجش نیست؛ تعامل دوطرفه‌ای‌ با هدف نهایی مدل آموزشی است.

ما باید بدانیم که با چه نوع ارزیابی‌ای، به چه هدفی می‌رسیم؛ و برعکس، وقتی هدفی داریم، باید شیوه‌ی سنجشش را دقیق و شفاف تعریف کنیم. این رابطه‌ی دوسویه میان هدف و ارزیابی، اساس مدل‌سازی ما را تشکیل می‌دهد. با همین نگاه همکاری میان کارگروه مدل آموزشی بهمان و علی مراد، تسهیل‌گر و پژوهش‌گر حوزه فلسفه برای کودک (فبک)، شکل گرفت. یکی از نتایج این همکاری، شکل‌گیری بحثی عمیق درباره‌ی جایگاه ارزیابی در مدل آموزشی بهمان بود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

رخوت چیست؟

وقتی می‌گوییم در یک سیستم رخوت وجود دارد، منظور ما حالتی از ایستایی، سستی، بی‌انگیزگی و فقدان بازخورد مؤثر است که در ساختار آن سیستم نهادینه شده است.

نقش ارزیابی در مدل آموزشی:

از من بپرسید که فلان سیستم آموزشی چگونه است یا بازدهی آن چقدر است؟

برای ارزیابی یک سیستم آموزشی باید چه چیزی را ارزیابی کرد؟

  • محتوا؟

  • هدف؟

  • غایت؟

  • خروجی؟

  • رویکرد روانشناختی؟

  • خیر!

من ارزیابی را ارزیابی می‌کنم. از جنبه‌های می‌توان گفت که ارزیابی در یک سیستم، همه چیز است. ارزیابی و نوع ارزیابی به شما هدف و محتوا می دهد. همچنین خروجی شما را مشخص می کنند. در واقع ارزیابی به شما هویت شخصی می دهد. 

هنگامی قصد تنظیم یک سیستم ارزیابی را دارید متوجه می شوید که انتخاب هدف شفاف و قابل دسترس چقدر اهمیت پیدا می کند. در واقع ارزیابی هدف را پخته‌تر می‌کند.

یک ارتباط تنگاتنگ دو طرفه میان هدف و ارزیابی شکل می گیرد به این نحو که برای رسیدن به هدف ما چطور ارزیابی می کنیم و برای اینکه بتوانیم ارزیابی را انجام دهیم چه هدفی باید انتخاب کنیم.  به نوعی متر و معیار مناسب برای این هدف را مشخص می کنیم.

در لایه های عمیق‌تر متوجه این می‌شویم که در سیستمی که ارزیابی مناسب وجود دارد، رخوت سیستماتیک خیلی کم‌رنگ‌تر می‌شود.

چرا؟ نقش‌ها و مسئولیت‌ها مبهم‌ هستند؛ یعنی افراد نمی‌دانند اثر کارشان چیست و چرا باید کاری را انجام دهند.

یکی از هدف های ارزیابی این است که دستاوردها را مشخص می‌کند و وضعیت موجود را محک می‌زند. هرکس در هر جایگاهی چه نقشی داشته و به کجا رسیده است. پس زمانی که ارزیابی وجود داشته باشد نقش هرکس و اثرگذاری خود را در سیستم مشخص می‌گردد.

یکی از مدل های ارزیابی که در این جلسه با آقای مراد مطرح شد، مدل خودارزیابی یا  Self-assessment بود.  در این روش فراگیر، کودک در نظام آموزشی ما به ارزیابی عملکرد، دانش، نگرش یا مهارت‌های خود می‌پردازد و نقاط قوت و ضعفش را شناسایی می‌کند. در این فرایند یادگیری مسئولانه‌تر و شخصی‌سازی‌تر شده است. 

همانطور که بهمان درصدد فراهم آوردن یک محیط آموزشی متفاوت‌تر از مدرسه و محیط کلاسیک است پس انتخاب این شیوه‌ی ارزیابی، یکی از قدم هایی است که باید برداشته شود.

شیوه ی خودارزیابی:

چک‌لیست‌های خودارزیابی (Self-Assessment Checklists): 

  • فرآیند: دانش‌آموز پس از انجام آزمایش، چک‌لیست را مرور کرده و برای هر مورد « بله»، «خیر»یا «تا حدی» را علامت می‌زند و توضیح مختصری می‌نویسد (مثلاً مرتب انجام دادم اما مرحله ۳ را اول انجام دادم!)؛

  1. من به دیگران به صورت فعال گوش می دهم( صحبتش را قطع نکردم)؛

  2. من سعی کردم احساسات دیگران را هنگام فعالیتشان بفهمم( خوشحالند ا ناراحتند یا عصبانی‌ هستند)؛

  3. من ایده‌هایی برای نشان دادن دوستیم با دیگران ابراز کردم( به آنها پیشنهاد بازی کردن و همکاری دادم)؛ 

  4. من در فعالیت گروهی با بقیه افراد همکاری کردم؛

با توجه به ساختار‌های مختلف آموزشی این ارزیابی می‌تواند به شکل‌های مختلفی استفاده شود یا اهداف شخصی‌سازی شده داشته باشد. در محیط آموزشی بهمان ارزیابی دارای چنین اهدافی هستند:

  1. افزایش خودآگاهی نسبت به سطح یادگیری؛

  2. تقویت مسئولیت‌پذیری در فرآیند یادگیری؛

  3. تقویت خودکارآمدی (Self-efficacy)؛

پایان بندی:

ارزیابی خط کشی برای رخوت است.

رخوت در سیستم، صرفاً به تنبلی یا کم‌کاری افراد اشاره ندارد؛
بلکه بیانگر وضعیتی است که در آن:

  • حرکت هدفمند وجود ندارد؛ یعنی برنامه‌ها بدون مقصد روشن اجرا می‌شوند؛

  • ارزیابی و بازبینی حذف یا فرمالیته شده‌اند؛ یعنی کارها انجام می‌شوند اما اثربخشی‌شان سنجیده نمی‌شود؛

  • یادگیری، رشد و تغییر، اولویت نیست؛ سیستم صرفاً روزمره را  بدون میل به توسعه تکرار می‌کند.

  • بازخوردها بی‌جان و بی‌نتیجه‌ هستند؛ حتی اگر بازخوردی باشد، تأثیری در تصمیم‌سازی‌ها ندارد.

 در مسیر ساختن مدلی زنده و پویا برای کودکان، هر قدمی که برمی‌داریم باید پرسش‌گر بمانیم؛

 این ساخت، با کدام متر سنجیده می‌شود؟

در بهمان انتخاب خود ارزیابی به عنوان یکی از ستون‌های مدل آموزشی تصادفی نبود. این تنها یک تکنیک نیست اعلام بی‌زبان اعتماد به کودک است،  اعتمادی که می‌گوید:

  • تو می‌توانی نقشه راهت را خودت ترسیم کنی؛

  • قدم‌هایت را خودت بسنجی؛ 

  • در یادگیری خودت مشارکت داشته باشی؛

ما در بهمان داریم خط‌کش می‌سازیم؛

خط کشی که رخوت سیستماتیک را می‌شکند و جای آن مسئولیت آگاهانه می‌نشاند.

مهم نیست که چه چیزی یا چقدر از یک محتوای آموزشی را می‌سازیم،  مهم این است که چقدر آگاهانه می‌سازیم.